سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : سه شنبه 91/10/12 | 1:30 صبح | نویسنده : علی اصغربامری

وظیفه شیعیان در عصر غیبت‏

پنجم: یکى از وظائف مهم شیعیان و پیروان مکتب اهل بیت عصمت و طهارت در زمان غیبت، انتخاب طریق صحیح است که ما را با فرامین و دستورات ائمه طاهرین آشنا کند. علاقمندان به اهل بیت و خصوصاً به امام زمان، حضرت مهدى (عج) زیاد هستند، امّا متأسفانه گروه گروه شده و هر گروه و دسته‏اى براى خود راه جداگانه‏اى را پیش گرفته‏اند و از راهنما و رهبر خود پیروى مى‏کنند، حال آن که خود ائمه اطهار براى چنین زمانى وظیفه دوستان خود را معیّن و مشخص نموده‏اند تا مبادا در چنین عصرى که حجت خدا در پس پرده غیبت است آنان در دام صیادان و شیادان بیفتند و عده‏اى هوا پرست و ریاست طلب با دام‏هاى شیطانى خود آنان را فریب دهند.

اکنون باید دید آن راه صحیح و صراط مستقیم که مورد تأیید امامان بزرگوار ما مى‏باشد کدام است؟ یگانه راهى که در زمان غیبت ما را به ساحل نجات مى‏رساند و مورد رضایت و خوشنودى امام زمان است، پیروى کردن از یک عالم فقیه و مجتهد جامع الشرائط است که از عدالت و تقواى کامل برخوردار باشد و بتواند احکام الهى را که ائمه اطهار براى دوستان خود بیان کردند از لابلاى آیات و روایات استخراج نمایند و در دسترس علاقه‏مندان به مکتب اهل بیت قرار دهند. ائمه اطهار علیهم السلام ما را به چنین اشخاصى رجوع داده‏اند و آنان را حاکم قرار داده‏اند و مخالفت با آنها را به منزله مخالفت با خودشان دانسته‏اند. اینک چند حدیث در این رابطه نقل مى‏کنیم.

1- عمر بن حنظله مى‏گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: دو نفر از شیعیان باهم نزاعى دارند و براى رفع اختلاف به سلطان و یا قضات حکومتى مراجعه مى‏کنند، آیا این‏کار درست است؟

حضرت فرمود: کسى که نزاع و دعواى خود را نزد این‏ها ببرد و به حکم و قضاوت آنها رجوع کند، در واقع به طاغوت پناه برده و از او طلب قضاوت و حکم نموده و حال آن‏که باید به طاغوت کفر ورزید و از آنان دورى گزید. (امام صادق به این آیه استشهاد کرد: «یُرِیدُونَ أَنْ یَتَحاکَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ یَکْفُرُوا بِهِ» و حتى اگر طاغوت حکم به حق کند و شخصى به حق خودش برسد، آن مال، براى او حرام است چون به حکم طاغوت و قضاوت او به این مال رسیده است.

راوى عرض مى‏کند: پس براى قضاوت و رفع نزاع چه بکنند؟ حضرت فرمود:

بروند نزد کسى که از خود شما شیعیان است و احادیث ما و احکام ما را نقل مى‏کند و در حلال و حرام ما صاحب نظر است و شناخت کامل نسبت به احکام ما دارد. باید شیعیان به حکم صادره از سوى چنین شخصى خوشنود باشند و من آنها را بر شما حاکم قرار مى‏دهم و چنانچه این افرادى که احکام ما را بیان مى‏کنند و در مابین شما قضاوت و حکومت مى‏نمایند، مورد قبول آنها واقع نشوند بدانید که به حکم الهى بى‏اعتنائى شده و در واقع، حکم ما را نپذیرفته‏اند و کسانى که حکم ما را ردّ نمایند، فرمان خدا را ردّ نموده‏اند و در حدّ شرک قرار مى‏گیرند.

ملاحظه مى‏کنید اولًا، امام علیه السلام پیروان خود را به افرادى ارجاع داده که ناقل و راوى احادیث امامان معصوم باشد، آن هم با این خصوصیت که در فهم احکام الهى صاحب نظر باشد.

ثانیاً: در موقع دعوى و نزاع که قطعاً حکم به‏نفع یک طرفِ نزاع صادر مى‏شود و طرف دیگر بى‏بهره مى‏ماند، وظیفه داریم که در مقابل حکم چنین مجتهدى تسلیم باشیم و به این انسان‏هاى والا مراجعه کنیم، اگر چه بر علیه ما حکم کنند. براى آشنا شدن با احکام الهى و کیفیت آن مانند روزه و نماز و تجارت و... که بیانگر همان صراط مستقیم است و دین مورد مرضى خدا و ائمه است به طریق اولى باید از این افرادِ خاص‏تبعیّت کنیم.

ثالثاً: امام علیه السلام طبق این روایت فرموده که اگر طاغوت به حقّ هم، حکم کند، صاحب مال نمى‏تواند در آن مال تصرّف کند چون اساس آن محکمه بر باطل است و الهام از مصادر وحى نمى‏گیرند از این جمله روایت، و این فرموده امام صادق علیه السلام استفاده مى‏شود که پیروان ائمه باید براى پیدا کردن راه و طریق دین و عبودیت به در خانه‏اى بروند که اساساً مورد قبول ائمه مى‏باشند و فریب بعضى از مطالب مانند ذکر و ورد و...

را نخوردند زیرا شیاطین براى اغواء انسان‏ها با نشان دادن تابلو حقّ و ارائه یک مسئله اسلامى، افراد را به ورطه هلاکت مى‏کشانند و نیز گاهى مشاهده مى‏شود که مردم به دنبال فردى مى‏روند و به او ارادت مى‏ورزند تا از او در جهت بیان اخلاق و یا مرثیه و روضه‏خوانى استفاده کنند، امّا آن شخص در حوادث مهم و مسائل قابل توجّه اجتماعى و یا دینى ابراز نظر مى‏کند. این افراد باید توجّه داشته باشند که نباید در احکام و مسائل شرعى از آنان تقلید کنند و به نظر یک مجتهد جامع الشرائط که نایب عام امام زمان است بى‏اعتنائى شود.

2- احمد بن اسحاق مى‏گوید به امام هادى علیه السلام عرض کردم: از چه کسى احکام دین را بگیرم و قول و کلام چه کسى را در بیان دین قبول کنم؟ حضرت فرمود: از عثمان بن سعید که ملقب است به (عُمرى‏) احکام دین خود را بگیرید زیرا او نزد من ثقه و مورد اطمینان است و هرچه از من نقل مى‏کند صحیح نقل مى‏کند. احمد بن اسحاق مى‏گوید همین سؤال را از امام حسن عسکرى پرسیدم حضرت فرمود: (الْعُمْرى‏ وَابْنُه ثقَتانِ فَما ادَّیا الَیکَ عَنّی فَعَنِّی یُؤدِیَّانِ وَما قالا لَکَ فَعَّنى‏ یَقُولانِ فاسْمَعْ لَهُما وَاطِعْهُما فَانَّهما الثِّقْتانِ المأمُونانِ) عثمان بن سعید و فرزندش محمد بن عثمان ثقه و مورد اطمینان هستند هرچه از من نقل کنند، کلام من است. سخن آن‏ها را گوش کن و از آن‏ها اطاعت کن.

با مراجعه به کتب رجال معلوم مى‏گردد که این پدر و پسر از چه مقام والاى علمى واطلاع دینى برخوردارند. بر اثر تقوى‏ و ورع فراوان، هر دوى آن‏ها به نیابت خاصّه امام زمان نائل شدند. پدر یعنى عثمان بن سعید عمرى اولین نایب خاص حضرت مهدى شد و فرزندش محمد بن عثمان دومین نایب آن حضرت بود.

آرى براى اخذ معالم دینى و براى سیر و سلوک الى اللَّه باید از این مردان بزرگ علم و عمل و مورد قبول ائمه اطهار پیروى کرد.

در روایتى که از کافى نقل شده آمده است: (الفقهاء أمناء الرّسل...) آنهائى مورد قبول و امین رسولان الهى هستند که فقیه باشند، البته فقیهى که مقام علمى خود را با پیروى از هوى و هوس آلوده نسازد و دنیا و ریاست و جاه را به آخرت خود ترجیح ندهد.

3- شیخ صدوق رحمة اللَّه علیه نقل مى‏کند که اسحاق بن یعقوب به محمد بن عثمان عُمرى نایب دوم امام زمان در زمان غیبت صغرى نامه‏اى داد و در آن نوشت: چند مسئله است که مى‏خواستم از حضرت مهدى جواب بگیرم، جواب به خط حضرت آمد که متضمّن مطالبى بود از جمله در آن چنین آمده بود:

امَّا الْحَوادِثُ الْواقِعَة فَارْجِعُوا فِیها الى رُواةِ حَدیِثِنا فَانَّهُم حُجَّتى‏ عَلَیْکُم وَأَنا حُجَّةُ اللَّه عَلَیهم.(در مسائل و حوادثى که پیش مى‏آید مراجعه کنید به راویان حدیث ما که آنان حجت من هستند بر شما و من حجت خدایم بر آنان).

بنابر این ائمه اطهار- سلام اللَّه علیهم اجمعین- و شخص ولى اللَّه اعظم حضرت مهدى علیه السلام شیعیان و پیروان خود را به درِ خانه راویان احادیث ارجاع داده‏اند آن هم راویانى که داراى نظر و تشخیص هستند و مى‏توانند روایت صحیح را از غیر صحیح جدا کنند و در موقع تعارض، مى‏توانند دنبال چاره بروند و با متن و لسان ائمه آشنا هستند که از این افراد تعبیر مى‏کنیم به فقیه و مجتهد جامع الشرائط.

در عین حال، به مقام علمى آنها بسنده نشده بلکه باید از تعبّد و تقواى کامل برخوردار باشند. لذا طبرسى در کتاب احتجاج از امام عسکرى علیه السلام نقل مى‏کند که حضرت فرمودند: فَامَّا مَن کانَ مِنَ الْفُقَهاءِ صائِناً لِنفْسِهِ حافظاً لِدِینهِ مُخالِفاً عَلى‏ هَواهُ‏مُطیعاً لِأمر مُولاهُ فَلِلْعَوامِ انْ یُقَلِدُوهُ وَذلکَ لایَکُونُ الَّا بَعضَ فُقَهاءِ الشِّیعةِ لاجَمیعَهُم.

«از فقیهانى که خویشتن دار و حافظ دین و ایمان خود مى‏باشند و با خواسته‏هاى دل مخالفت مى‏کنند و مطیع امر الهى هستند باید پیروى و تقلید نمود و آن هم گروه خاصى از فقیهان خواهند بوده.»

از این روایات چنین برداشت مى‏شود که در زمان غیبت امام زمان و حتى زمان حضور امام در صورتى که دسترسى به امام نداشته باشیم، باید براى سیر و سلوک و اخذ احکام و حوادثى که پیش مى‏آید به این فقهاى عظام و مردان الهى و عالمان ربانى مراجعه کنیم. سعدى مى‏گوید:

عابد و زاهد و صوفى همه طفلان رهند

 

مرد اگر هست به‏جز عالم ربّانى نیست‏

     

 

خلاصه :

اهل ایمان علاقه‏مندند که وظائف خود را در زمان غیبت امام زمان علیه السلام بدانند و گاهى هم از این مطلب سؤال مى‏کنند البته یکى از وظائف مهم مسلمانان، مسئله انتظار است که بحث آن و نیز بیان ثمرات آن در گفتار قبلى گذشت، وظیفه دیگرى که از اهمیّت خاص، و ویژه‏اى برخوردار است این است که معرفت خود را به امام زمان، بر پایه ادلّه محکم قرار دهیم و اگر شعار مى‏دهیم آن‏را با شعور توأم نمائیم و سپس بین خود و امام زمان ارتباط برقرار نمائیم، چنان که امام باقر علیه السلام در ذیل آیه 200 سوره آل عمران مى‏فرماید رابِطُوا امامَکُمْ الْمُنْتَظَر و عقل هر انسانى نیز حکم مى‏کند که با پیشواى خود باید ارتباطى روحانى داشته باشد.

امّا آن ارتباط چگونه برقرار مى‏گردد؟ گاهى به دعا کردن براى حضرت مخصوصاً براى فرج ایشان- و گاهى به‏وسیله خواندن دعاهائى که از ائمه در این رابطه به ما رسیده است، از قبیل دعاى (اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن) تا آخر و گاهى براى آن حضرت صدقه بدهیم و با این کار ابراز علاقه نمائیم و چنانچه به یکى از مشاهد مشرفه‏رفتیم از طرف حضرت مهدى علیه السلام نیز زیارت کنیم. بعضى براى حضرت حج به‏جا مى‏آورند و یا نائب مى‏گیرند و از این طریق نیز مى‏توان علاقه و ارتباط روحى خودمان را به اثبات برسانیم. حکایت آن مرد عراقى در مسجدالحرام بهترین شاهد در این مورد است. فقیه بزرگوار آیت اللَّه میلانى به طلاب توصیه مى‏کردند به صحبت کردن و درد دل نمودن با امام خویش، اگر چه در شبانه روز چند دقیقه باشد. خوب است گاهى با اشعار مناسب و دلنشین، با آن امام بزرگوار زمزمه‏اى داشته باشیم و نیز صبح‏ها بعد از فریضه دعاى (اللّهم بلغ مولاى صاحب الزمان تا آخر) را به عنوان ابراز ادب و تجدید بیعت با مقام عظماى ولایت بخوانیم.

و از دیگر وظائف شیعیان در عصر غیبت استغاثه نمودن به حضرت در مواقع اضطرار و پیش‏آمدها است که ایشان در صورت مصلحت دستگیرى خواهند کرد و شاهد بر این مطلب احادیث رمیلة و ابوالوفاء و آنچه از حضرت مهدى علیه السلام رسیده که فرمود: انّا غیر مهملین لمراعاتکم... مى‏باشد.

یکى دیگر از وظائف ما در عصر غیبت آن است که کارى نکنیم که باعث آزردگى قلب امام زمان (عج) شود، زیرا روایات فراوان داریم که خانواده عصمت و طهارت از اعمال و کردار ما با خبر هستند و اعمال ما به خدمت امام عصر علیه السلام عرضه مى‏شود، و لذا امام صادق علیه السلام فرمود: چرا با عمل خود پیامبر اکرم را ناراحت مى‏کنید؟ همچنین خوابى که عالم بزرگوار، میر جهانى دیده بود، در این رابطه قابل توجه است.

و امّا وظیفه بسیار مهمّ شیعیان در زمان غیبت تشخیص راه صحیح است و راه را ائمه علیهم السلام براى ما معیّن نموده‏اند و آن پیروى از مجتهد جامع الشرائط است، آن هم مجتهدى خدا ترس و مخالف با خواسته‏هاى دل و مطیع امر مولاى خود و پیمودن دیگر راه‏ها جایز نیست، اگر چه تحت لواى ذکر و دعا و سیر و سلوک باشد.