وظیفه شیعیان در عصر غیبت
پنجم: یکى از وظائف مهم شیعیان و پیروان مکتب اهل بیت عصمت و طهارت در زمان غیبت، انتخاب طریق صحیح است که ما را با فرامین و دستورات ائمه طاهرین آشنا کند. علاقمندان به اهل بیت و خصوصاً به امام زمان، حضرت مهدى (عج) زیاد هستند، امّا متأسفانه گروه گروه شده و هر گروه و دستهاى براى خود راه جداگانهاى را پیش گرفتهاند و از راهنما و رهبر خود پیروى مىکنند، حال آن که خود ائمه اطهار براى چنین زمانى وظیفه دوستان خود را معیّن و مشخص نمودهاند تا مبادا در چنین عصرى که حجت خدا در پس پرده غیبت است آنان در دام صیادان و شیادان بیفتند و عدهاى هوا پرست و ریاست طلب با دامهاى شیطانى خود آنان را فریب دهند.
اکنون باید دید آن راه صحیح و صراط مستقیم که مورد تأیید امامان بزرگوار ما مىباشد کدام است؟ یگانه راهى که در زمان غیبت ما را به ساحل نجات مىرساند و مورد رضایت و خوشنودى امام زمان است، پیروى کردن از یک عالم فقیه و مجتهد جامع الشرائط است که از عدالت و تقواى کامل برخوردار باشد و بتواند احکام الهى را که ائمه اطهار براى دوستان خود بیان کردند از لابلاى آیات و روایات استخراج نمایند و در دسترس علاقهمندان به مکتب اهل بیت قرار دهند. ائمه اطهار علیهم السلام ما را به چنین اشخاصى رجوع دادهاند و آنان را حاکم قرار دادهاند و مخالفت با آنها را به منزله مخالفت با خودشان دانستهاند. اینک چند حدیث در این رابطه نقل مىکنیم.
1- عمر بن حنظله مىگوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: دو نفر از شیعیان باهم نزاعى دارند و براى رفع اختلاف به سلطان و یا قضات حکومتى مراجعه مىکنند، آیا اینکار درست است؟
حضرت فرمود: کسى که نزاع و دعواى خود را نزد اینها ببرد و به حکم و قضاوت آنها رجوع کند، در واقع به طاغوت پناه برده و از او طلب قضاوت و حکم نموده و حال آنکه باید به طاغوت کفر ورزید و از آنان دورى گزید. (امام صادق به این آیه استشهاد کرد: «یُرِیدُونَ أَنْ یَتَحاکَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ یَکْفُرُوا بِهِ» و حتى اگر طاغوت حکم به حق کند و شخصى به حق خودش برسد، آن مال، براى او حرام است چون به حکم طاغوت و قضاوت او به این مال رسیده است.
راوى عرض مىکند: پس براى قضاوت و رفع نزاع چه بکنند؟ حضرت فرمود:
بروند نزد کسى که از خود شما شیعیان است و احادیث ما و احکام ما را نقل مىکند و در حلال و حرام ما صاحب نظر است و شناخت کامل نسبت به احکام ما دارد. باید شیعیان به حکم صادره از سوى چنین شخصى خوشنود باشند و من آنها را بر شما حاکم قرار مىدهم و چنانچه این افرادى که احکام ما را بیان مىکنند و در مابین شما قضاوت و حکومت مىنمایند، مورد قبول آنها واقع نشوند بدانید که به حکم الهى بىاعتنائى شده و در واقع، حکم ما را نپذیرفتهاند و کسانى که حکم ما را ردّ نمایند، فرمان خدا را ردّ نمودهاند و در حدّ شرک قرار مىگیرند.
ملاحظه مىکنید اولًا، امام علیه السلام پیروان خود را به افرادى ارجاع داده که ناقل و راوى احادیث امامان معصوم باشد، آن هم با این خصوصیت که در فهم احکام الهى صاحب نظر باشد.
ثانیاً: در موقع دعوى و نزاع که قطعاً حکم بهنفع یک طرفِ نزاع صادر مىشود و طرف دیگر بىبهره مىماند، وظیفه داریم که در مقابل حکم چنین مجتهدى تسلیم باشیم و به این انسانهاى والا مراجعه کنیم، اگر چه بر علیه ما حکم کنند. براى آشنا شدن با احکام الهى و کیفیت آن مانند روزه و نماز و تجارت و... که بیانگر همان صراط مستقیم است و دین مورد مرضى خدا و ائمه است به طریق اولى باید از این افرادِ خاصتبعیّت کنیم.
ثالثاً: امام علیه السلام طبق این روایت فرموده که اگر طاغوت به حقّ هم، حکم کند، صاحب مال نمىتواند در آن مال تصرّف کند چون اساس آن محکمه بر باطل است و الهام از مصادر وحى نمىگیرند از این جمله روایت، و این فرموده امام صادق علیه السلام استفاده مىشود که پیروان ائمه باید براى پیدا کردن راه و طریق دین و عبودیت به در خانهاى بروند که اساساً مورد قبول ائمه مىباشند و فریب بعضى از مطالب مانند ذکر و ورد و...
را نخوردند زیرا شیاطین براى اغواء انسانها با نشان دادن تابلو حقّ و ارائه یک مسئله اسلامى، افراد را به ورطه هلاکت مىکشانند و نیز گاهى مشاهده مىشود که مردم به دنبال فردى مىروند و به او ارادت مىورزند تا از او در جهت بیان اخلاق و یا مرثیه و روضهخوانى استفاده کنند، امّا آن شخص در حوادث مهم و مسائل قابل توجّه اجتماعى و یا دینى ابراز نظر مىکند. این افراد باید توجّه داشته باشند که نباید در احکام و مسائل شرعى از آنان تقلید کنند و به نظر یک مجتهد جامع الشرائط که نایب عام امام زمان است بىاعتنائى شود.
2- احمد بن اسحاق مىگوید به امام هادى علیه السلام عرض کردم: از چه کسى احکام دین را بگیرم و قول و کلام چه کسى را در بیان دین قبول کنم؟ حضرت فرمود: از عثمان بن سعید که ملقب است به (عُمرى) احکام دین خود را بگیرید زیرا او نزد من ثقه و مورد اطمینان است و هرچه از من نقل مىکند صحیح نقل مىکند. احمد بن اسحاق مىگوید همین سؤال را از امام حسن عسکرى پرسیدم حضرت فرمود: (الْعُمْرى وَابْنُه ثقَتانِ فَما ادَّیا الَیکَ عَنّی فَعَنِّی یُؤدِیَّانِ وَما قالا لَکَ فَعَّنى یَقُولانِ فاسْمَعْ لَهُما وَاطِعْهُما فَانَّهما الثِّقْتانِ المأمُونانِ) عثمان بن سعید و فرزندش محمد بن عثمان ثقه و مورد اطمینان هستند هرچه از من نقل کنند، کلام من است. سخن آنها را گوش کن و از آنها اطاعت کن.
با مراجعه به کتب رجال معلوم مىگردد که این پدر و پسر از چه مقام والاى علمى واطلاع دینى برخوردارند. بر اثر تقوى و ورع فراوان، هر دوى آنها به نیابت خاصّه امام زمان نائل شدند. پدر یعنى عثمان بن سعید عمرى اولین نایب خاص حضرت مهدى شد و فرزندش محمد بن عثمان دومین نایب آن حضرت بود.
آرى براى اخذ معالم دینى و براى سیر و سلوک الى اللَّه باید از این مردان بزرگ علم و عمل و مورد قبول ائمه اطهار پیروى کرد.
در روایتى که از کافى نقل شده آمده است: (الفقهاء أمناء الرّسل...) آنهائى مورد قبول و امین رسولان الهى هستند که فقیه باشند، البته فقیهى که مقام علمى خود را با پیروى از هوى و هوس آلوده نسازد و دنیا و ریاست و جاه را به آخرت خود ترجیح ندهد.
3- شیخ صدوق رحمة اللَّه علیه نقل مىکند که اسحاق بن یعقوب به محمد بن عثمان عُمرى نایب دوم امام زمان در زمان غیبت صغرى نامهاى داد و در آن نوشت: چند مسئله است که مىخواستم از حضرت مهدى جواب بگیرم، جواب به خط حضرت آمد که متضمّن مطالبى بود از جمله در آن چنین آمده بود:
امَّا الْحَوادِثُ الْواقِعَة فَارْجِعُوا فِیها الى رُواةِ حَدیِثِنا فَانَّهُم حُجَّتى عَلَیْکُم وَأَنا حُجَّةُ اللَّه عَلَیهم.(در مسائل و حوادثى که پیش مىآید مراجعه کنید به راویان حدیث ما که آنان حجت من هستند بر شما و من حجت خدایم بر آنان).
بنابر این ائمه اطهار- سلام اللَّه علیهم اجمعین- و شخص ولى اللَّه اعظم حضرت مهدى علیه السلام شیعیان و پیروان خود را به درِ خانه راویان احادیث ارجاع دادهاند آن هم راویانى که داراى نظر و تشخیص هستند و مىتوانند روایت صحیح را از غیر صحیح جدا کنند و در موقع تعارض، مىتوانند دنبال چاره بروند و با متن و لسان ائمه آشنا هستند که از این افراد تعبیر مىکنیم به فقیه و مجتهد جامع الشرائط.
در عین حال، به مقام علمى آنها بسنده نشده بلکه باید از تعبّد و تقواى کامل برخوردار باشند. لذا طبرسى در کتاب احتجاج از امام عسکرى علیه السلام نقل مىکند که حضرت فرمودند: فَامَّا مَن کانَ مِنَ الْفُقَهاءِ صائِناً لِنفْسِهِ حافظاً لِدِینهِ مُخالِفاً عَلى هَواهُمُطیعاً لِأمر مُولاهُ فَلِلْعَوامِ انْ یُقَلِدُوهُ وَذلکَ لایَکُونُ الَّا بَعضَ فُقَهاءِ الشِّیعةِ لاجَمیعَهُم.
«از فقیهانى که خویشتن دار و حافظ دین و ایمان خود مىباشند و با خواستههاى دل مخالفت مىکنند و مطیع امر الهى هستند باید پیروى و تقلید نمود و آن هم گروه خاصى از فقیهان خواهند بوده.»
از این روایات چنین برداشت مىشود که در زمان غیبت امام زمان و حتى زمان حضور امام در صورتى که دسترسى به امام نداشته باشیم، باید براى سیر و سلوک و اخذ احکام و حوادثى که پیش مىآید به این فقهاى عظام و مردان الهى و عالمان ربانى مراجعه کنیم. سعدى مىگوید:
عابد و زاهد و صوفى همه طفلان رهند |
مرد اگر هست بهجز عالم ربّانى نیست |
|
خلاصه :
اهل ایمان علاقهمندند که وظائف خود را در زمان غیبت امام زمان علیه السلام بدانند و گاهى هم از این مطلب سؤال مىکنند البته یکى از وظائف مهم مسلمانان، مسئله انتظار است که بحث آن و نیز بیان ثمرات آن در گفتار قبلى گذشت، وظیفه دیگرى که از اهمیّت خاص، و ویژهاى برخوردار است این است که معرفت خود را به امام زمان، بر پایه ادلّه محکم قرار دهیم و اگر شعار مىدهیم آنرا با شعور توأم نمائیم و سپس بین خود و امام زمان ارتباط برقرار نمائیم، چنان که امام باقر علیه السلام در ذیل آیه 200 سوره آل عمران مىفرماید رابِطُوا امامَکُمْ الْمُنْتَظَر و عقل هر انسانى نیز حکم مىکند که با پیشواى خود باید ارتباطى روحانى داشته باشد.
امّا آن ارتباط چگونه برقرار مىگردد؟ گاهى به دعا کردن براى حضرت مخصوصاً براى فرج ایشان- و گاهى بهوسیله خواندن دعاهائى که از ائمه در این رابطه به ما رسیده است، از قبیل دعاى (اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن) تا آخر و گاهى براى آن حضرت صدقه بدهیم و با این کار ابراز علاقه نمائیم و چنانچه به یکى از مشاهد مشرفهرفتیم از طرف حضرت مهدى علیه السلام نیز زیارت کنیم. بعضى براى حضرت حج بهجا مىآورند و یا نائب مىگیرند و از این طریق نیز مىتوان علاقه و ارتباط روحى خودمان را به اثبات برسانیم. حکایت آن مرد عراقى در مسجدالحرام بهترین شاهد در این مورد است. فقیه بزرگوار آیت اللَّه میلانى به طلاب توصیه مىکردند به صحبت کردن و درد دل نمودن با امام خویش، اگر چه در شبانه روز چند دقیقه باشد. خوب است گاهى با اشعار مناسب و دلنشین، با آن امام بزرگوار زمزمهاى داشته باشیم و نیز صبحها بعد از فریضه دعاى (اللّهم بلغ مولاى صاحب الزمان تا آخر) را به عنوان ابراز ادب و تجدید بیعت با مقام عظماى ولایت بخوانیم.
و از دیگر وظائف شیعیان در عصر غیبت استغاثه نمودن به حضرت در مواقع اضطرار و پیشآمدها است که ایشان در صورت مصلحت دستگیرى خواهند کرد و شاهد بر این مطلب احادیث رمیلة و ابوالوفاء و آنچه از حضرت مهدى علیه السلام رسیده که فرمود: انّا غیر مهملین لمراعاتکم... مىباشد.
یکى دیگر از وظائف ما در عصر غیبت آن است که کارى نکنیم که باعث آزردگى قلب امام زمان (عج) شود، زیرا روایات فراوان داریم که خانواده عصمت و طهارت از اعمال و کردار ما با خبر هستند و اعمال ما به خدمت امام عصر علیه السلام عرضه مىشود، و لذا امام صادق علیه السلام فرمود: چرا با عمل خود پیامبر اکرم را ناراحت مىکنید؟ همچنین خوابى که عالم بزرگوار، میر جهانى دیده بود، در این رابطه قابل توجه است.
و امّا وظیفه بسیار مهمّ شیعیان در زمان غیبت تشخیص راه صحیح است و راه را ائمه علیهم السلام براى ما معیّن نمودهاند و آن پیروى از مجتهد جامع الشرائط است، آن هم مجتهدى خدا ترس و مخالف با خواستههاى دل و مطیع امر مولاى خود و پیمودن دیگر راهها جایز نیست، اگر چه تحت لواى ذکر و دعا و سیر و سلوک باشد.
.: Weblog Themes By Pichak :.